نگارش انشا با موضوع مختلف

انشا پاییز را دوست دارم بخاطر

موضوع انشا : چرا پاییز ار دوست دارم 

برای پایه تحصیلی :پنجم – ششم – هفتم – هشتم – نهم 

مقدمه :

به نام خداوند آفریننده زیبایی ها . راستش را بخواهید از زمانی که یادم می آید پاییز فصل مورد علاقه من بوده است شاید یه این خاطر که خودم در فصل پاییز به دنیا آمده ام . اما این موضوع دلایل دیگری هم دارد . امروز میخوام در این انشا به شما بگویم چرا عاشق فصل پاییز هستم.

متن انشا :

فصل پاییز برای من یک فصل جادویی است . همه چیز از آب و هوا گرفته تا رنگ ها برای من زیبا و خیره کننده هستند . با این که همه مناظر و زیبایی ها هر سال و هر سال تکرار میشوند ولی برای من تازگی دارند و انگار هر سال با دیدن زیبایی ها و رنگارنگی فصل پاییز دوباره جادو میشوم .

اما قبل از هر چیز پاییز برای من حسی از بندگی خداوند دارد خداوندی که در بهار همه جا را سبز و تازه و درخشان میکند در تابستان پر از گرما و نور و انواع میوه ها می نماید و در پاییز درختان را خشک میکند . اما نه یک خشک شدن ترسناک و سرد و زشت. برعکس خداوند زیبایی آفرین حتی فصل خشک شدن و خواب زمستانی زمین را نیز به بهترین و قشنگ ترین صورت رنگ آمیزی میکند و در نهایت در زمستان با پوشاندن زمین با برف پاک و سفید هنر نمایی اش را به اتمام میرساند.

به این خاطر است که پاییز حس میکنم به خدا نزدیک ترم و دیدن برگ های رنگارنگ و باران حسی از سپاس گذاری و شکر نعمت را گاهی در هیاهوی زمانه فراموش میکنم در من زنده میکند.

همه چیز فصل پاییز برای من زیبا و دوست داشتنی است از جمله میوه های خاص و شگفت انگیزش … چه کسی باور میکند وقتی همه درخت ها کم کم به خواب زمستانی میروند و درختان خشک شده و برگ هایشان را زمین هدیه میکنند . طبیعت بتوانید این میوه های درخشان و خوشمزه را به ما هدیه کند. میوه هایی مثل انار، خرمالو ، پرتغال ، لیمو شیرین و نارنگی های آبدار… من عاشق انار و خرمالو های رسیده هستم. انقدر که دوست دارم همه سال خرمال بخورم و پرتغال ها را با آن رنگ نارنجی زیبایشان در دست بگیرم و از ته دل بو کنم و به خودم بگویم چه کسی گفته میوه های خوشمزه فقط متعلق به بهار و تابستان هستند؟

نتیجه گیری :

همه این موارد از زیبایی های طبیعت هوای خنک و لطیف ، باران دوست داشتنی و میوه های خوشمزه باعث میشود من عاشق فصل پاییز باشم و خداوند را بابت این زیبایی شگفت انگیز شکر کنم. خداوند مهربان دوستت دارم.

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا درمورد تصویر پاییز

مقدمه :

به نام خداوند آفریننده زیبایی ها . راستش را بخواهید از زمانی که یادم می آید پاییز فصل مورد علاقه من بوده است شاید یه این خاطر که خودم در فصل پاییز به دنیا آمده ام . اما این موضوع دلایل دیگری هم دارد . امروز میخوام در این انشا به شما بگویم چرا عاشق فصل پاییز هستم.

متن انشا :

فصل پاییز برای من یک فصل جادویی است . همه چیز از آب و هوا گرفته تا رنگ ها برای من زیبا و خیره کننده هستند . با این که همه مناظر و زیبایی ها هر سال و هر سال تکرار میشوند ولی برای من تازگی دارند و انگار هر سال با دیدن زیبایی ها و رنگارنگی فصل پاییز دوباره جادو میشوم .

اما قبل از هر چیز پاییز برای من حسی از بندگی خداوند دارد خداوندی که در بهار همه جا را سبز و تازه و درخشان میکند در تابستان پر از گرما و نور و انواع میوه ها می نماید و در پاییز درختان را خشک میکند . اما نه یک خشک شدن ترسناک و سرد و زشت. برعکس خداوند زیبایی آفرین حتی فصل خشک شدن و خواب زمستانی زمین را نیز به بهترین و قشنگ ترین صورت رنگ آمیزی میکند و در نهایت در زمستان با پوشاندن زمین با برف پاک و سفید هنر نمایی اش را به اتمام میرساند.

به این خاطر است که پاییز حس میکنم به خدا نزدیک ترم و دیدن برگ های رنگارنگ و باران حسی از سپاس گذاری و شکر نعمت را گاهی در هیاهوی زمانه فراموش میکنم در من زنده میکند.

همه چیز فصل پاییز برای من زیبا و دوست داشتنی است از جمله میوه های خاص و شگفت انگیزش … چه کسی باور میکند وقتی همه درخت ها کم کم به خواب زمستانی میروند و درختان خشک شده و برگ هایشان را زمین هدیه میکنند . طبیعت بتوانید این میوه های درخشان و خوشمزه را به ما هدیه کند. میوه هایی مثل انار، خرمالو ، پرتغال ، لیمو شیرین و نارنگی های آبدار… من عاشق انار و خرمالو های رسیده هستم. انقدر که دوست دارم همه سال خرمال بخورم و پرتغال ها را با آن رنگ نارنجی زیبایشان در دست بگیرم و از ته دل بو کنم و به خودم بگویم چه کسی گفته میوه های خوشمزه فقط متعلق به بهار و تابستان هستند؟

نتیجه گیری :

همه این موارد از زیبایی های طبیعت هوای خنک و لطیف ، باران دوست داشتنی و میوه های خوشمزه باعث میشود من عاشق فصل پاییز باشم و خداوند را بابت این زیبایی شگفت انگیز شکر کنم. خداوند مهربان دوستت دارم.

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا پاییز از روش بارش فکری

مقدمه :

عشق بی دلیل است … محتاج استدلال نیست … دل دلیل و برهان وجود عشق است و من بی هیچ بهانه ای عاشق پاییزم

متن انشا:

پاییز را دوست دارم…

بخاطر غریب و بی صدا آمدنش

بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش

بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش

بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش

بخاطر رفتن و رفتن… و خیس شدن زیر باران های پاییزی

بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها

بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

بخاطر شب های سرد و طولانی اش

بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام

بخاطر بغض های سنگین انتظار

بخاطر اشک های بی صدایم

بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام

بخاطر غریبانه و بی صدا رفتنش

پاییز را دوست دارم، بخاطر خود پاییز

نتیجه گیری :

بدون دلیل دوست داشته باش ، عاشق شو وچون پاییز رنگارنگ و رها زندگی کن .

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا در مورد فصل پاییز خلاصه

مقدمه :

با نام خداوند هستی بخش زیبایی آفرین انشایم را در مورد پاییز آغاز میکنم .

متن انشا:

چطور میتوان پاییز را دوست نداشت ؟؟

با این این همه مهر و زیبایی و زلالی که این فصل مظلوم و مهربان دارد.

انگار خود پاییز هم عاشق است . ، عاشق ما !

مگر نه چه دلیلی داشت در برابر سرما مقاومت کند و برای ما بهشتی از رنگ های شگفت انگیز بسازد.

که هر چه نگاه کنی سر نشوی از دیدن زیبایی هایش !

انشا و متن ادبی درباره پاییز 

پاییز فصل سرد و گرمی در کنار هم است ،

سردی هوا در کنار گرمی رنگ های برگ ها ( زرد و نارنجی و قرمز.. )

مگر میتوان پاییز را دوست نداشت ،

فصل قدم زدن روی برگی های خشک  با آن نغمه دل انگیز خش خسش کردن زیر برگ ها .

مگر میتوان پاییز را دوست نداشت ن، تنها به این گناه که سرد است ؟!!

انشا درباره پاییز 

سرما که علاجش یک بسته قرص سرماخورگی است و سوپ های پر مهر مادرم که انگار تک تک اجزایش طعم عشق میدهند.

اصلا من پاییز را دوست دارک که سرما بخورم !!!

بعد مادرم بیاید دست بگذارد روی پیشانی ام

و برایم شلغم درست کند و با غرغر تکه تکه در دهانم بگذارد .

اصلا من پایی را دوست دارم که برویم زیر بارن بستنی بخورم !!

 که شال گردن های رنگی ام را از چمدان بیرون بیاورن و آن رو دور گردنم ببندازم و همه پارک های شهر را با قدم بزنم ، یخ کنم و لی خسته نشوم !

بعد برگردم خانه و دستانم را با چای گرمی که مادرم دم کرده گرم کنم .

پاییز سرد است اما به مهربانی های ما گرم میشود.

و من عاشق مهربانی پاییزم .

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا پاییز همراه با بند مقدمه بندهای بدنه بدنه نتیجه

مقدمه :

به نام خداوند مهربانی که این همه زیبایی برای آفریده است ، انشای خود را آغاز میکنم .

متن انشا:

من خیلی فصل پاییز را دوست دارم .

هم چون مدرسه ها در پاییز شروع میشوند و دوباره دوستانم را میبینم و با آنها بازی میکنم و شروع به درس خواندن و تلاش برای ساختن آینده خود میکنم . البته شاید بعضی ها از شروع شدن مدرسه خوشحال نشوند و دلشان بخواند همیشه بازی کنند و در خانه استراحت کنند. ولی بعد از مدتی حوصله شان سر میرود و دوست دارند دوباره به مدرسه بیایند و دوستان و معلمان مهربان را ببینند.

متن ادبی پاییز به زبان کودکانه 

یک دلیل دیگر هم که من پاییز را خیلی دوست داریم این است که فصل پاییز خیلی زبیا است . همه برگ ها که در بهار و تابستان سبز بوده اند به رنگ های زرد و نارنجی و قرمز و قهوه ای در میایند و انگار همه جا رنگارنگ و زیبا و چشم نواز میشود. وقتی به پارک میرویم هر درختی به یک رنگ در آمده است و همه جا بخصوص جنگل ها و پارک ها خیلی قشنگ شده است .

انشا در مورد پاییز به زبان کودکان 

در پاییز خرمالو ها میرسد و لیمو شیرین و پرتقال و انار به بازار می آید .  بعضی وقتی ها مادرم انار ها را دان میکند و به آنها گلپر و نمک میزند و در کاسه های کوچک میریزد و به ما میدهد که من خیلی خوشم می آید. در پاییز لبو فروش ها در روی گاری های قدیمی لبو های شیرین و قرمز میپزند و به ما می فروشند من گاهی با دوست هایم از آنها لبو داغ میرخر مو در راه رفتن به خانه با هم میخوریم که خیلی کیف دارد .

انشا پاییزی به زبان ساده 

من به خاطر باران هم خیلی پاییز را دوست دارم ، چون عاشق باران هستم و روزهای بارانی دوست دارم زیر باران بروم و بازی کنم . البته باید مراقتب باشیم در زیر باران سرما نخوریم . ولی حتی اگر سرما بخوریم ماردمان برای ما سوپ خوشمزه و شلغمی میپزد . ما کنار بخاری می خوابیم تا خوب شویم . تازه پاییز خیلی هوا خوب است نه خیلی گرم است نه خیلی سرد به خاطر همین میتوانیم به راحتی در خیابان و حیات و پارک بازی کنیم و تا خسته شویم .

نتیجه گیری 

پاییز خیلی خوبی ها و قشنگی ها و خوراکی های خوشمزه دارد ، که من آنها را خیلی دوست دارم و همیشه دوست دارم زودتر پاییز شود .

من در فصل پاییز خدا را به خاطر این همه قشنگ و زیبایی که برای ما آفریده است شکر میکنم . این بود انشای من .

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشاء درمورد حس صدای باران صفحه 53 نگارش هشتم

صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود . هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم را با شهر خواب آلود همراه سازم . از جایم بلند شدم . آرام آرام به سمت حیاط حرکت کردم . صدای چک چک باران نزدیک و نزدیکتر می شد . فضا مملو از بوی باران شده بود . وقتی به حیاط رسیدم با آهنگ باران همراه شدم. 

چشمها را باید شست       جور دیگر باید دید
چترها را باید بست           زیر باران باید رفت
فکر را ، خاطره را       زیر باران باید برد 
با همه مردم شهر      زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید     عشق را زیر باران باید جست
هرکجا هستم باشم         آسمان مال من است 
پنجره ، فکر ، هوا          عشق ، زمین مال منست

وقتی همنفس باران شدم خودم را بدستش سپردم . حال برخورد قطرات باران را به صورتم حس میکردم . هر قطره از باران جان تازه ای به کالبدم می دمید و زخمهای دلم را با هر ترنمش تسکین می داد . سر مست باران گشته بودم احساس عجیبی داشتم یک نوع احساس سبکی …

دستانم را به سوی خدا بلند کردم و چشمانم به آسمان دوخته شد . ناگهان درهای آسمان باز گشت . صیحه ای از دل آسمان بلند شد و بر قلبم نشست . برخیز و روحت را با باران نگاهت جان تازه ای بخش . نوری از آسمان بر قلبم فرود آمد و قطرات اشک بر بستر خشک تنهایی ام جاری گشت .
حرفهایم را با او زدم و تمام دردها را با او گفتم …

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا درباره باران با گستره و عمق

وقتی باران به صدا درمی آید…

آیا تا کنون به بارش باران فکر کرده ایم ؟

باران که می بارد ، بعضی ها دلشان می گیرد وخیلی ها شاعر می شوند. آخر تازه یادشان می افتد که احساسات فطری پاک و زلالی هم هست که در لابه لای افکار مادّی و تکراری روزمره ، فراموشش کرده بودند.

 

وقتی باران می آید، دیگر، مردم ، خودشان را برای چیزهای کم ارزش و بیهوده معطل نمی کنند، حتی جلوی زیباترین ویترینهای مجللترین مغازه ها هم خالی است.هر که را می بینی با عجله به سوی مقصد حرکت می کند یعنی باران باعث می شود که انسان مقصدش را فدای زرق و برقها نکند.

 

سواره ها نیز در بارش باران بیشتر از قبل ، دلشان برای پیاده ها می سوزد و زودتر آنها را سوار می کنند. یعنی باران ، مردم را سخاوتمندتر و سخاوتمندان را دلسوزتر می کند.

 

باران که می بارد، مردم صمیمی تر ، متحدتر و فداکارتر می شوند. چرا که خیلی ها را می شود دید که یک نفر دیگر را زیر چتر خود گرفته اند.

 

باران ، زمین را پاک می سازد ، هوا را تصفیه می کند و برخی ویروسها را از بین می برد و شاید آن وقت مردم کمی پاکتر زندگی کنند!

 

وقتی باران بر خاک ، کشتزارها و کوهها فرو می ریزد ، حیات ، جان می گیرد و همه به تداوم زندگیشان امیدوارتر می شوند و ممکن است برای یک بار هم که شده صاحب باران را شکر گویند.

 

در بارش باران عدالت را هم می توان دید. چرا که قطره ها ، در همهء محله های یک شهر و یا بر بام همهء خانه های یک محله ، با یک نواخت مساوی فرو می ریزند.

 

وقتی که باران می‌آید، گاهی سالهای کودکی ، قیل و قال آرامش بخش مدرسه! و درس «‌باران آمد ، آن مرد ، در باران آمد » در ذهنها رژه می روند و آن وقت تازه یادمان می افتد که آن مرد ، در باران نیامد. پس می شود کمی هم برای آمدن او (روحی فداه) دعا کرد.

 

باران ، سرشار از خیر و برکت است و آن باران نیز، آن باران سرنوشت سازی که از هوای ابری چشمها بر گونه هایمان می نشیند و سبب می شود که بهتر بتوانیم مسیر زندگیمان را عوض کنیم. زیرا باران کمیاب اشکها، توفیق توبه را سهل الوصول تر می کند.

 

قطره های اشک می توانند بغض سنگین تاریخ معصومان مظلوم را نیز بشکنند و آموزه های بی بدیل مردان شهید روز دهم را در سینه ها زنده و بالنده نگهدارند. چرا که حسین علیه السّلام بیش و پیش از آن که تشنهء آب باشند تشنهء اندیشهء انسانهای زمانها هستند.

پس ای باران عزیز! ما را تنها نگذار.

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا باران با کاربرد واژگان

وقتی ترانه ی دلپذیر باران درگوش هایم جاری می شود ،وقتی ناله ابر را می شنوم به رویاها پرواز می کنم .چشمانم را می بیند ،پیچک هایی که در دل وروح انسان بی روح می پیچد ودل سرد او را پر از مهر ومحبت می کند.

 

نغمه های چک چک باران را که با هماهنگی خود را بر سرزمین سرد می اندازند وچه زیباست ابرهای تیره ای که از حسادت خود را روبه روی ماه درخشان گرفته است ودر جاده های عشق جلوه نمایی می کنند.

 

وقتی قطره های باران را به دور دست ها می برد ،جایی که دور از دغدغه های روز ماست .صدای باران همانند صدای گیتار است که وقتی شروع به نواختن می کند باید تا انتها بنوازد تا تمام هستی را از خواب غفلت وسر درگمی بیدار بیدار کند ،مانند آن روزی که وقتی امام حسین (ع) بارانی از سخنان خود را جاری کرد و باعث بیداری اسلام شد.

 

هنگامی که ابروآسمان وباران وترانه های آن دست به دست داداند تا دنیایی را بیدارکنند .صدای باران مرا به یاد شعر کودکی هایم می اندازد که در دوران ابتدایی با همکلاسی هایم زمزمه می کردیم .

 

باز باران

با ترانه

باگوهرهای فراوان

می خورد بربام خانه…..

۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا در مورد عاشورا تا اربعین حسینی

انشا در مورد اربعین با مقدمه و نتیجه انشا ادبی در مورد اربعین انشا در مورد اربعین امام حسین ع انشای زیبا در مورد اربعین حسینی انشا در مورد پیاده روی اربعین انشا در مورد اربعین حسینی با مقدمه و نتیجه انشا درباره ی زیارت انشا در مورد سفر به کربلا

ادامه مطلب...
۱۲ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

انشا فصل زمستان به زبان عادی و ادبی کلاس نهم

انشا توصیف باران به زبان ادبی و عادی انشا ادبی و عادی در مورد طبیعت انشای ادبی و عادی درباره زندگی انشا ادبی و عادی در مورد دریا انشای ادبی و عادی درمورد دریا انشا ادبی و عادی در مورد مادر انشا به زبان عادی و ادبی در مورد طلوع خورشید انشا درباره ی دریا به زبان ادبی و عادی

ادامه مطلب...
۱۲ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا محسنی

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد