انشا در مورد اربعین با مقدمه و نتیجه انشا ادبی در مورد اربعین انشا در مورد اربعین امام حسین ع انشای زیبا در مورد اربعین حسینی انشا در مورد پیاده روی اربعین انشا در مورد اربعین حسینی با مقدمه و نتیجه انشا درباره ی زیارت انشا در مورد سفر به کربلا

شنیده ام عاشورا روزی است که در آن دو گروه از انسان ها در صحرایی به  نام کربلا با هم روبرو شدند و نبردی نابرابر داشتند .گروهی 72 نفر و گروهی هزاران هزار نفر.شنیده ام در آن روز گروهی از انسان ها قصاب وارانه  انسان های دیگری را به سلاخی کشیدند و سر بریدند آن هم با لب تشنه.در آن روز قصابان تاریخ از سر و دست و انگشت با انگشتر و حتی گلویی کوچک و نحیف چشم نپوشیدند و حتی از بدن های بی سر و دست هم نگذشتند  و با اسب بر آنها تاختند تا ...

به راستی در آن روز بزرگترین فاجعه حقوق بشر در جریان بود.

شنیده ام در آن روز زن و بچه های بسیاری به بند اسارت گرفتار شدند. شنیده ام کودکی 3ساله سیلی خورده،بر خارهای بیابان دویده است و گوشش به خاطر ارزش مادی  گوشواره اش یرای مردی که به دنبال غنیمت بود، پاره شده است.شنیده ام خیمه های آنها به آتش کشیده شده است و خود آنها تازیانه های بسیار خورده و اهانت های بسیاری را تحمل کرده اند اما همه آنها یک تکیه گاهداشته اند،یک پناهگاه،یک ستون،یک بزرگ،زنی به نام زینب. زنی که میگویند صبر بسیار داشته است و در غم از دست دادن عزیزان و برادران و گسران خود اشک نریخته و دشمنان را شاد نکرده است.شنیده ام این زن در رسوایی قوم ظالم بسیار مقتدرانه و هوشمندانه عمل کرده است.شنیده ام  این زن بعد از آن همه مصیبت  و در وصف عاشورا تنها یک جمله گفته است: «ما رأیت الا جمیلا»

این ها را بسیار شنیده ام در وصف عاشورا اما بسیارند سؤالاتی که هنوز جوابی برای آنها  نشنیده ام.

نشنیده ام که چرا حسین«ع» حاضر شد و یا نه انتخاب کرد که برود آن هم نه تنها  بلکه با زن و فرزندانش؟ نشنیده ام که چرا حسین حتی فرزند شیرخواره اش را  به جولانگاه شمشیر ها برد؟ نشنیده ام که هدف حسین چه بود؟برای چه نتوانست تا پایان  یافتن حج صبر کند؟چه چیز حیاتی و فوری ای در حال نابود شدن بود؟نشنیده ام که چرا همه همراهان حسین  با دل و جان به کربلا رفتند؟ نشنیده ام  انتخاب کرد به سرداری سپاه یزید  نرود و بماند و دست و سر و چشمان خود را فدا کند؟چه چیزی برای عباس انقدر اهمیت داشت؟برادرش یا چیز دیگری؟

چرا حسین قبل از شهادتش خانواده اش را به جای امنی نرساند؟چرا طفل 6ماهه اش را به میدان برد در حالی که گروه مقابلش را می شناخت؟ نشنیده ام که به زینب در طول مسیر  بازگشت چه گذشت؟چگونه او توانست کربلا را جاودانه کرد؟نشنیده ام...

بسیارند این نشنیده های من.آری فلسفه واقعی عاشورا را نگفته تا من آن را بشنوم.