سازه نوشتاری نگارش دهم  شعر گردانی

موضوع: ایستاده ام

ایستادگی ومقاومت مهم ترین دلیل ایستادن من دراین نقطه وسربلندی ام است.ایستادگی رامهم ترین جنبه شخصیتم معرفی میکنم.جنبه ای که اگرآن رانداشتم نمیتوانستم به گذشته ام لبخندبزنم.
مابایدبایستیم.من،تووهمه ما.اگرمن ایستاده باشم ولی تودرحال سکون باشی،من هم نمیتوانم به آن درجه موردانتظاربرسم.مایک مجموعه مرتبط باهم هستیم که ازهرجنبه به هم ربط داریم.
خوشحالم که میبینم همه ماباهم متحدیدیم.مانندیک سامانه قوی وشکست ناپذیرپشت هم ایستاده ایم ونمیگذاریم هیچ کسی جنگل افکارپربارمان رابه صندلی های پوچی تبدیل کندکه جایگاهی برای سکون باشد.تاوقتی ایستاده ایم مانندجنگلی هستیم که ثمرات افکارمان سودرسان کل جهان هستی است.
بایدقول بدهیم که ازهم جدانشویم.اگررشته اتحادماازهم گسسته شودجایی برای ایستادن باقی نخواهدماند.
مانندمن بایست وتسلیم نشو.مطمئن باش برهمه مشکلات غلبه خواهیم کرد.
ایستاده ام
ایستاده ای
ایستاده ایم
جنگلیم،تن به صندلی شدن نداده ایم...

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

صفحه ۵۵ نگارش ۱

ایستادگی ، وحدت و همبستگی کلماتی هستند که همه ذهن ها را به مسیر اتحاد خیره میکند. مسیری که اگر مردم کشور عزیزمان در آن قرار بگیرند ، میتوانند رهسپار قله پیروزی و سربلندی شوند ؛ ولی اگر از این مسیر دور و منحرف شوند ، راه زنانی همچون آمریکا آن ها را به چوبه ای از جنس فریب می آویزند. 
اگر مانند حلقه های زنجیر ،مشت هایمان را به هم گره بزنیم و وحدتی یکپارچه بسازیم ، آنگاه است که می توانین پشت آمریکا را در تاتامی های وجودمان به خاک بکوبیم و بر فراز قله سربلندی و افتخار بدرخشیم ؛ ولی ، ولی اگر وحدت و همدلی نداشته باشیم ، آنگاه است که تیر های زهر آلودی از جنس تحریم ،جنگ رسانه ای و جنگ فرهنگی ، بدن این مرز و بوم را مورد هدف قرار میدهد و دین و مذهب و آیین ما را با پمپ فضای مجازی از تن و روح و اندیشه ما بیرون می کشد.


دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

می نشینیم روبه روی آیینه؛ آیینه نگاهش بر ماست. ما همانیم که اگر دیر بجنبیم، آیینه را می شکنند! دیگر تصویری از دل های دریایی ما نیست. دریای دل می خشکد اگر موج های هم بستگی از حرکت بایستند.
موج می شویم...جمع می شویم؛ شاید موج تن ما، تن به تن ، کویر وطن را سیراب کند؛ شاید جنگ را تمام کند. آری! مگر می شود اثر نکند لحظه هم آغوشی دریا و کویر؟!
من و تو می دانیم که باد می کند، می بَرد هر آنچه را که ریشه ندارد. ریشه شویم ! 
جان جهانی ، کودکانی ، زنانی و مردانی وصل است به جان این ریشه...
شاید بخواهند کویرمان کنند اما ما همان دریای بی انتها ییم. موج می شویم؛ چون طوفان می خروشیم ولی تن ساحل را به تن خشک کویر نمی دهیم ...
بگذار در آخر بگویم : من اگر بنشیم؛ 
تو اگر بنشینی؛ چه کسی برخیزد؟!...