انشا با مقدمه و نتیجه درباره صحنه ورود یک موش به خانه
انشا غیرتکراری صفحه 42 نگارش پایه هشتم درباره صحنه ورود یک موش به خانه
تمام انشاهای صفحه 42 نگارش هشتم
حکایت انوشیروان و وزیرش صفحه 95 نگارش هشتم
حکایت صفحه 95 نگارش هشتم به روزگار انوشیروان روزی وزیرش بزرگمهر نزد وی امد
اگر معلم نگارش بودم صفحه 81 هشتم
انشا پایه هشتم اگر معلم نگارش بودید صفحه 81
انشا نگارش هشتم معلم انشا بودم
انشا درباره صدای لالایی مادر نگارش هشتم صفحه 53
انشا صدای لالایی مادر نگارش هشتم
همه ی انشاهای صفحه 53 نگارش هشتم
انشا صدای وزش باد شدید صفحه 53 هشتم
فعالیت های نگارشی هشتم صفحه 53 درباره صدای وزش شدید باد
انشا با مقدمه و نتیجه درباره صدای وزش شدید باد نگارش هشتم صفحه 53
انشا صفحه 62 هشتم درباره طعم خورشت قورمه سبزی
انشا درباره قورمه سبزی صفحه 62 نگارش هشتم
فعالیت های نگارشی هشتم صفحه 62 در مورد قورمه سبزی
ساعت های بسیاری در مدرسه بودم و کم کم به زنگ آخر مدرسه نزدیک میشدیم.
واقعا خسته شده بودم و بسیار بسیار گرسنه شده بودم.
همه ی بچه های کلاس به معلم گوش میدادند اما من به فکر این بودم که کی به خانه برسم
و آن دستپخت مادرم را بچشم البته قرار بود مادرم امروز خورشت قورمه سبزی برایم درست کند
به همین دلیل من چیزی توی مدرسه نخورده بودم و بسیار بسیار ضعف کرده بودم.
ساعت های مدرسه به کندی می گذشت که یهویی زنگ مدرسه به صدا درآمد.
بدون هیچگونه معطلی راهی خانه شدم.
به خانه که رسیدم و در خانه را باز کردم بویی بسیار خوشمزه و مطبوع به پیشوازم آمد.
آخ جون قورمه سبزی مادرم.
کفش ها را درآوردم و داخل خانه شدم.
اول کاری رفتم دست و صورتم را شستم و پای میز غذاخوری نشستم.
دستپخت مادرم بهترین دستپخت دنیاست و قورمه سبزی را بسیار خوشمزه درست میکند.
البته ناگفته نماند این دستپخت مادرم از مادربزرگم به ارث برده است.
مادربزرگم جوری قورمه سبزی را درست میکند که گویی خوشمزه ترین غذای دنیاست.
خلاصه یک دل سیر قورمه سبزی خوردم و بعد از سیر شدن خدا را شکر کردم و از مادرم تشکر کردم.
بهترین غذای دنیاست قورمه سبزی.
انشا دوم :
طعم خورشت قورمه سبزی برای هر ایرانی آشناست
چون یکی از غذاهای معروف و اصیل ایرانی است که هر مادر ایرانی روش پختن آن را می داند.
اما هر کسی از یک غذایی شاید بدش بیاید که ممکن است بعضی ها از قورمه سبزی بدشان بیایید
اما نه به خاطر طعم آن بلکه به خاطر ظاهر و شکلش ،
و از خانواده ما پدرم از ظاهر قورمه سبزی خوشش نمی آید
ولی یادم هست که یک روز در ماه مبارک رمضان وقتی عمویم دعوت کرده بود
و از قضا غذای قورمه سبزی هم درست کرده بودن برای افطار دیدم پدرم موقعه ایی افطار شد
با ولع از این قورمه سبزی می خورد و خیلی برام جالب بود چون تا به حال ندیده بودیم که پدرم قورمه سبزی بخورد.
این موضوع انشاء منو یاد روزهایی انداخت که وقتی از مدرسه می آمدم و بوی قورمه سبزی به دماغم می خورد
سریع سراغ قابلمه قورمه سبزی روی گاز در آشپزخانه می رفتم
و کسی برداشته و مقداری از خورشت را در آن میرختم و نوش جان می کردم ،
همین که مادرم منو میدید میگفت بچه صبر کن الان میارم سر سفره میخوری ولی خوب طاقت نداشتم
و طعم قورمه سبزی منو مجذوب خودش کرده بود و هنوزم دوست دارم.
اما طعم قورمه سبزی نذری یه چیزه دیگه است که با هیچ قورمه سبزی دیگه ایی
نمی شه عوض کرد که شاید طعم آن به خاطر نذری بودنش باشه که اینقدر خوشمزه می شود.
حل تمام فعالیت های نگارشی صفحه 62 نگارش هشتم
فعالیت های نگارشی هشتم صفحه 62 درباره بوی سیر
انشاهای صفحه 62 نگارش هشتم | بوی سیر
انشا آهنگ سرود ملی ایران صفحه 53 نگارش هشتم
انشا در مورد اهنگ سرود ملی صفحه 53 نگارش هشتم
فعالیت های نگارشی هشتم صفحه 53 اهنگ سرود ملی
فعالیت های نگارشی هشتم صفحه 52 درباره صدای باران
انشا صفحه 53 نگارش هشتم درباره صدای باران
توصیف باران با مقدمه و نتیجه نگارش هشتم
تمام انشاهای صفحه 62 نگارش هشتم
انشا و توصیف حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش پایه هشتم
توصیف حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش