انشا عادی مادر


انشا درمورد مادر با مقدمه بدنه و نتیجه


انشا در مورد مادر به زبان ساده


انشا در مورد مقام مادر


انشا عادی درمورد مادر


انشا در مورد مادر پایه هفتم


انشا درمورد مادر به زبان عادی


انشا مادر ابتدایی

عطرش خوشبو ، صدایش دلنواز و آرامش بخش است .
وقتی از راه می رسد انگار دنیا مال من است . با آمدنش حالم دگرگون می شود ، دیگر آن آدم کسل و ناامید نیستم . دستش را که بر سرم می کشد ،چنان انرژی می گیرم که می توانم ، حتی پیاده تا ''چین '' بروم وسپس از '' دیوار معروفش '' بالا بروم .

مهر ومحبتش مانند دریای بیکران حد واندازه ندارد . آن قدر دوست داشتنی است که ،حتی غر زدن هایش هم به دل می نشیند .

از عطرش که برایتان نگویم ، مرا سخت دیوانه می کند ، مخصوصا وقتی پروبالش را باز می کند و مرا به آغوش می کشد ، آن موقع است که حس نوزاد تازه متولد شده به من دست می دهد.

حس می کنم حتی آب هم پاکی وشفافیتش را از او گرفته است . ولی مگر می شود آب به پاکی قلب او باشد ؟ قلب او پاکتر از هر چیزی است و آب هم این جا کم می آورد .

صدایش را بیش از هر چیز دیگری دوست دارم .با هر کلمه که بر زبان می آورد ، گویی بهترین پیانیست دنیا درحال نواختن است که هر نت زیباتر از نت پیشین به صدا در می آید .

به راستی که نبودنش حتی برای لحظه ای '' کلبه ی مارا احزان می کند '' وسرمای کلبه را همانند شبهای قطب جنوب می کند . وقتی می رود سرای دلم دیگر آن سرای پیشین خود نمی شود وتا زمانی که برنگردد همانند اسپند روی آتش آرام وقرار ندارم .

مادران فرشتگان زمینی اند که به زندگی رنگ وروح می بخشند . امید است که همه ی ما قدرشان را بدانیم و دلشان را نشکنیم.