مهارت های نوشتاری نهم یک روز از کلاس صفحه 81
مقدمه: مدرسه یکی از محل هایی است که تقریبا همه ما انسان ها چند سالی را در آن سپری می کنیم و خاطره های خوب و بد زیادی در کنار یادگیری و پرورش کسب می کنیم، از این رو همیشه سعی بر این بوده محیط مدرسه و کلاس از بهترین محیط های موجود در اجتماع باشد تا انسان های شایسته و مفید را از دل این مدارس بیرون آیند و به آینده این مرز و بوم کمک کنند، اما بعضی از خاطره ها و روزهای خوب و بدی که در کلاس داریم در ذهن ما می ماند.
تنه انشا: در اینجا خاطره ای از یکی از روزهای تحصیلی خود را برایتان می گویم، یک روز که خیلی خسته بودم و تا آخر شب به بازی کردن با کامپیوتر مشغول بودم مانند سایر شب ها زود به رختخواب نرفتم و از این بابت صبح برای رفتن به مدرسه بسیار با مشکل روبه رو شدم وقته سر کلاس رفتم دائم چرت می زدم و اصلا حال و حوصله مدرسه را نداشتم هرچند با مرور زمان یک مقدار بهتر شدم، اتفاقا آن روز یکی از خاطره انگیز ترین روزهای کلاسمان هم شد، عده ای از هلال احمر آمده بودند تا به ما کمک های اولیه آموزش دهند و ما هم که به منتظر کوچکترین فرصتی بودیم که از زیر درس و مشق فرار کنیم و به بازی گوشی مشغول شویم از این اتفاق بسیار خوشحال بودیم، همین که معلممان از کلاس بیرون رفت سر از پا نمی شناختیم و وسایلمان را جمع کردیم و به شلوغ کاری مشغول شدیم تا اینکه کادر دلسوز و زحمت کش هلال احمر وارد کلاس شدند با وسایلی مانند، ماسک، آدم مصنوعی و…، من همیشه دوست داشتم فیلم بر روی پروژکتور ببینم پس آن ها که انگار این را می دانستند با خودشان آورده بودند و تصاویر مختلفی از آتش سوزی، تصادف ها و زلزله را برای ما به نمایش گذاشتند، آن روز هرچند ما خیلی بچه های امدادگر را اذیت کردیم ولی چیزهای خیلی زیادی برای مواقع اضطراری یاد گرفتیم و آن روز یکی از خاطره انگیز ترین روزهای کلاس ما شد.
نتیجه گیری: بهترین روزهای زندگی هر شخصی در زمان مدرسه اتفاق می افتد. قدر داشته های خود را بدانیم و خدای بزرگ را شکرگزار باشیم.