انشا درباره حکایت یکی را از حکما شنیدم که می گفت هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است

بازنویسی حکایت صفحه 71 پایه دهم یکی را از حکما شنیدم

انشا درباره حکایت نگاری صفحه 71 نگارش دهم

حکایت زیر را بخوانید و آن را بازنویسی کنید.

یکی را از حکما شنیدم که می گفت : هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.

سخن را سر است ای خردمند و بن                                میاور سخن در میان سخن

خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش                                      نگوید سخن تا نبیند خموش

 

بازنویسی حکایت به صورت انشا :

از زمان قدیم و از زمانی که من کوچک بودم یادم می آید که میگفتند حرف تو حرف کسی نیار و بگذار سخن شخص تمام شود و تو شروع کن به حرف زدن.

وقتی شخصی در حال صحبت است و شخصی دیگری حین صحبت او ، وسط حرفش صحبت میکند ، علاوه بر اینکه ارزش سخن خودش را پایین می آورد آن شخص را هم ناراحت میکند. برای همین است هنگامی که شخصی یا کسی حرف میزند و دیگری میخواهد میان حرفش بیاید میگوید شکر میان کلامت.

این کلمه شکر میان کلامت ، باعث میشود هم شخصی که صحبت میکند آزرده خاطر نشود و هم اینکه دیگران به حرفش توجه کنند ولی کلا گفته اند که تا حرف کسی تمام نشود میان حرفش سخن میار.

معنی و مفهوم حکایت :

از یکی از دانشمندان بزرگ شنیدم که موقع صحبتش داشت میگفت : تا الان در طول زندگی خودم کسی را ندیده بودم که به نادانی خودش اقرار کند و خودش را دانا پندارد.

از دانشمند پرسیدم که به چه صورتی میتوان فهمید که شخص دانا است یا جاهل ؟

در جواب سوالم پاسخ داد : از یک راهی به سادگی میتوان فهمید که شخص دانا است یا جاهل.

من که سخن استاد را متوجه نشده بودم از او خواهش کردم که بیشتر برایم توضیح دهد که فرمود : زمانیشخصی را نادان دریاب که هنگامی شخصی در حال صحبت کردن است هنوز که صحبت تمام نشده است شخص دیگری میان سخنش حرف آورده و صحبتش را قطع کند.

از استاد عزیز و بزرگ خواهش کردم که مرا پندی دهد که فرمود : انسان دانا سخنش کامل است و تمام حرف های سر و ته دارند. زمانی حرف می زند که بفهمد حرف زدنش ارزش دارد و دیگران به حرفش توجه میکنند پس به همین دلیل وقتی فهمید که جمع ساکت هستند و کسی صحبت نمیکند لب به سخن می گشاید.

اطلاعاتی در مورد دو بیتی که در حکایت است :

این دو بیت از گلستان سعدی می باشد و در باب چهارم در فواید خاموشی سروده شده است.