انشا با مقدمه و نتیجه درباره حیاط مدرسه نگارش هفتم
اکنون از میان موضوع های زیر یکی را انتخاب کنید نخست کمی درباره آن بیندیشید
پس از شکل گیری نقشه ذهنی سفر نوشتن را آغاز کنید.
حیاط مدرسه :
پنج دقیقه به زنگ تفریح کم کم زیپ کیف ها قژقژشان بالا می گیرد.
دست ها داخل کیفه ها می روند مثل جاسوس هایی که می خواهند چیزی کشف کنند.
بعد مشت های پر زیر مقنعه ها قایم می شوند.
از زیر مقنعه ها صدای وزوز پوست شکلات با صدای ریز نخودچی ها می آید که
با هم درباره قشنگی خودشان حرف می زنند.
کم کم کلاس از این صدای ریز پر می شود.
زنگ که میخورد بچه ها کتاب هایشان را داخل کیف ها می چپانند
و با سرعت به حیاط مدرسه می دوند.
انگار که داخل حیاط مدرسه می خواهند چیز را خیز کنند.
دم دکه قاسم خان آن قدر شلوغ می شود که فکر می کنی بچه ها آدم را دیده اند و می خواهند از او امضا بگیرند.
بعضی بچه ها هم دستشان را پشت سرشان نگه می دارند و همراه دوستانشان حیاط را مدام دور می زنند
مثل یک چرخ و فلک می زنند و چرخ می زنند و حرف زدنشان گل می کند.
حالا حیاط مدرسه است که دست هایش را دو دستی روی گوش هایش گرفته است و
می خواهد یک جیغ بلند بکشد که دست خانم ناظم زنگ را فشار می دهد و ترمز دستی همه پچ پچ ها، دویدن و … را می کشد.
و بچه ها را به طرف کلاس می برد.
حالا حیاط مدرسه تا یک ساعت و نیم بعد می تواند نفسی خالی از صدا و دویدن و … بکشد.