مقدمه :
دلم چون برگهای زرد پاییزی پر از درد است
صدای خش خش برگها…
به همراه تپیدنهای قلبم می شود آغاز و…
متن انشا:
فصل خزان در نزد کائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتی شاعران نیز برای نمایش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاییز یاد می نمایند.
لیکن این فصل،فصل زیبایی است.
فصل ریزش نعمت های آسمانی می باشد و همان قطرات ریز باران است که به تهذیب زمین می پردازد.
نمایان شدن قوس قزح پس از باران نیز جلوه ای از جمال این فصل می باشد. کلمه برگ ریزان تنها مختص پاییز است.
بدین معنا که در این سه ماه درختان خود را می تکانند و برگ های زرد و سرخ خود را رها کرده
و بر دامان زمین به امانت می گذارند وشاخه های خشک شان نیز برهنه وار منتظر می مانند
تا در فصل دیگر الماس های آسمانی در ماتم کمبود مکان نمانند و بر شاخه های آنان قرار گیرند.
این فصل را بانام خش خش نیز می شناسیم. همان گونه که پا بر روی خاک های ترک برداشته قدم می گذارد
و آهنگ زیبا می سازد صدای خش خش برگ ها نیز همین احساس را در دل ما می نهد.
این صدا پس از شنیدن به ماورای درون ما می رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا می کشاند.
پاییز را می توان فصل مهاجرت قلم داد کرد .
بدین معنا که پرندگان در این فصل از کاشانه خود رهایی جسته و در کرانه های آسمان به جست و خیز می پردازند تا لانه مناسب پیدا کنند.
نظاره بر حرکات پرندگان در آسمان پاییز احساسی وصف ناشدنی در دل ایجاد می نماید.
نتیجه گیری :
نکته اصلی در مورد پاییز این است که پاییز در مقابل این همه زیبایی که در اختیار ما می گذارد از ما چیزی نمی خواهد جز این که به تفکر بنشینیم و به خدا نزدیک شویم . به تعبیر زیبای حافظ
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن.